تبین وتطبیق بیانات مقام معظم رهبری در تشخیص اصلح
این مطلب را با مقایسه بیانات مقام معظم رهبری درباره شاخصه ها در انتخابات نهم،دهم و آنچه تا کنون درباره انتخابات دوره یازدهم بیان فرمودند بهتر می شود استنتاج کرد:
بخش اول : آنچه تا کنون درباره انتخابات دوره یازدهم در باره اصلح بیان فرمودند:
تبین وتطبیق بیانات مقام معظم رهبری در تشخیص اصلح
این مطلب را با مقایسه بیانات مقام معظم رهبری درباره شاخصه ها در انتخابات نهم،دهم و آنچه تا کنون درباره انتخابات دوره یازدهم بیان فرمودند بهتر می شود استنتاج کرد:
بخش اول : آنچه تا کنون درباره انتخابات دوره یازدهم در باره اصلح بیان فرمودند:
1- مقام معظم رهبری:
پنجشنبه، ۱۹ دی ۱۳۹1
هر كسى كه در خود صلاحيتى احساس ميكند و كار اجرائى بلد است، مىآيد و خود را در معرض انتخاب مردم ميگذارد. ادارهى مملكت و كار اجرائى، كار كوچكى نيست. كارهاى بزرگ و بارهاى سنگينى بر دوش مجريان سطوح بالاست. ممكن است كسانى كه در سطوح ديگرى كار ميكنند ابعاد اين سنگينى را هم بعضاً تشخيص ندهند كه چقدر اين بارسنگين است
۱- بیانات در حرم مطهر رضوی 1/1/92
آن چیزهائی كه امروز برای دولت و برای رئیسجمهور نقاط قوّت محسوب میشود، اینها باید در رئیسجمهور بعدی وجود داشته باشد، اینها را باید در خود تأمین كند؛ آن چیزهائی كه امروز نقاط ضعف شناخته میشود ــ كه ممكن است شما بگوئید، من بگویم، دیگری بگوید ــ این نقاط ضعف را باید از خود دور كند.
با بررسی ضعفها و قوتها در بیانات حضرت آقا طی 8 سال ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد شاخص بیشتر روشن می شود:
نقاط قوت:
- ويژگي هاي اصلي و انقلابي دولت
1 - عدالت محوري
همين پايبندي به عدالت است كه عرض كرديم. ممكن است شماها نتوانسته باشيد - يا تا آخر هم نتوانيد - همهي آنچه را كه در مورد عدالت ميبايد انجام داد، انجام بدهيد؛ لكن نفس رويكرد شما به عدالت، چيز بسيار باارزشي است و هر مقداري كه ميتوانيد بايستي حركت كنيد كه:
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل كه گر مراد نجويم بهقدر وسع بكوشم
بهتر از اين است كه انسان اصلاً دم از عدالت نزند، عدالت را فراموش كند، عدالت را در لابهلاي مفاهيم ديگري مخفي و گم كند و از ذهن و چشم انسان دور بشود. اينها جايز نيست. وقتي عدالت رو آمد و به عنوان يك معيار و شاخص اصلي مورد توجه قرار گرفت، بهطور قهري در برنامهها هم خواهد آمد. پايبندي به عدالت هم، شاخصهي بعدي است.
فساد ستيزي
جرأت در مقابلهي با فساد. مقابلهي با فساد خيلي كار سختي است. يك وقتي بنده گفتم كه اين اژدهاي هفت سرِ فساد را به اين آساني نميشود قلع و قمع كرد؛ خيلي كار سختي است. نه اينكه حالا بگويم قلع و قمع شده؛ نخير، الان هم قلع و قمع نشده؛ ليكن جرأت مقابلهي با آن هست. خب، وقتي كه اجزاء مجموعه، خودشان آلودهي به فساد نباشند، طبعاً جرأتشان بيشتر است. بسياري از مجموعههاي قبلي هم حقيقتاً پاكيزه بودند - يعني آلودگي نداشتند - اما بالاخره جرأت در مقابلهي با فساد يك امتيازي است كه در شما هست.
3- کارهای عمرانی وسیع
در طول اين چند سال در كشور كارهاي وسيع عمراني انجام گرفته؛ بخصوص در مناطق دوردست، در بخشهاي مختلف؛ اينها واقعاً كارهاي مهمي است؛ اين يك رويكرد بسيار مهمي در حركت دولت است.
4- اعتزاز به اسلام
«اعتزاز به اسلام» يكي ديگر از شاخصههاي اصولگرايي است. ما در دورانِ اين بيستوهفت سال، بعضي از مسئولان نظام اسلامي را ديده بوديم كه خجالت ميكشيدند يك حكم اسلامي يا يك جهتگيري اسلامي را صريحاً بر زبان بياورند؛ نه، ما طلبگاريم. من بارها گفتهام، در قضيهي «زن»، ما پاسخگوي غرب نيستيم، غرب بايد پاسخگوي ما باشد؛ ما هستيم كه سؤال مطرح ميكنيم. در زمينهي حقوقبشر، ماييم كه طلبگار مدعيان منافق و دو روي حقوقبشر هستيم. بنابراين به اسلام اعتزاز داشته باشيد. آنچه را كه اسلام به ما آموخته، اگر ما درست ياد گرفته باشيم و دچار كجفكري و انحراف و غلطفهمي نشده باشيم، چيزي است كه بايد به آن افتخار كنيم.
5- اجتناب از اسراف
«اجتناب از اسراف و ريخت و پاش» كه جزو برنامههاي بسيار خوب شماهاست.
6 - پرکاري دولت
پركاري اين دولت هم انصافاً چيز برجستهاي است؛ حتي بعضيهايي كه مخالف هم هستند، اين را نميتوانند انكار كنند؛ يعني بيانصافيها هرچه هم زياد باشد، نميتواند بر اين حقيقت غلبه پيدا كند كه دولت شما انصافاً دولت پركاري است و تلاشتان و كارتان و تحركتان خيلي زياد است. اين بسيار جاي خرسندي دارد.
يك خصوصيت اين است كه اين دولت، واقعاً يك دولت كار است؛ دولت حركت و اقدام است؛ انرژي و نشاطِ كار اين دولت، يك امر برجسته است. الحمدللَّه شما از سال اول همينجور حركت كرديد، الان هم با اين كه سه سال از عمر اين دولت گذشته، انسان احساس ميكند كه تحرك و نشاط و فعاليت و اقدام در اين دولت محسوس است - يعني كاهش پيدا نكرده؛ افت پيدا نكرده - اين خيلي چيز باارزشي است. در خدمت به مردم جديت وجود دارد
بحمداللَّه دولت نهم هم دولت بسيار پركار و پرتلاشي بود. همين طور كه آقاي رئيس جمهور بيان كردند، بنده هم حقيقتاً بر خودم لازم ميدانم كه از يكايك اعضاي دولت نهم تشكر كنم؛ خيلي زحمت كشيدند، خيلي تلاش كردند؛ در بخشهاي مختلف؛ حقاً و انصافاً.
7 - شجاعت و قاطعيت دولت
خصوصيت ديگر، شجاعت اين دولت و قاطعيت اوست. اين كار بزرگي كه شما براي سهميهبندي بنزين انجام داديد كه يك قدم اولي است تا يارانهها هدفدار و هدفمند شده و به آن سرمنزل خود هدايت و مصرف بشوند - البته من ميبينم در برخي از گوشهكنارهاي دولت، خودشان هم گاهي به عظمت اين كار توجه ندارند؛ خيلي كار بزرگي انجام گرفته كه انشاءاللَّه اگر يادم ماند، بعد ممكن است اشاره كنم كه اين كار بايستي تا آن منزل آخر پيش برود و نبايد در اين كار هيچ توقفي و اختلالي ايجاد كرد - يا بقيهي اقدامهايي كه شده، حاكي از شجاعت و قاطعيت اين دولت است.
8 - تحول و نوآوري دولت
از جملهي خصوصيات ديگري كه من يادداشت كردهام در اينجا بگويم، مسئلهي روحيهي تحولگرايي و نوآوري و اصلاح است. همينطور كه الان آقاي رئيسجمهور گزارش دادند، تغييراتي كه در ساخت عمومي تشكيلات دستگاه و دولت داده ميشود، خيلي كارهاي اساسياي است. اصلاح هم واقعاً همينهاست كه انسان بيايد و در جهت صلاح، بخشهاي مختلف را نگاه كند و ساختها را بهطور اساسي تغيير بدهد و دگرگون كند.
يا جرأت در ايجاد تحول؛ حالت روحي اين دولت اين است كه براي تحولآفريني جرأت دارد و اقدام ميكند. نميخواهم بگويم همهي اين اقدامها صددرصد درست است؛ نه، ممكن است يك جايي هم اشتباه باشد؛ اما نفس اينكه انسان حالت دليري در مقابل مشكلات داشته باشد و تصميم بگيرد كه براي رفع مشكلات اقدام بكند، چيز باارزشي است كه اين خوشبختانه هست.
9 - توقف روند غرب گرايي در دولت
روند غربباوري و غربزدگي را كه متأسفانه داشت در بدنهي مجموعههاي دولتي نفوذ ميكرد، متوقف كرديد؛ اين چيز مهمي است. حالا يك عدهاي در جامعه، ممكن است به هر دليلي شيفتهي يك تمدني يا يك كشوري باشند؛ اما اين وقتي به بدنهي مديران انقلاب و مجموعههاي انقلاب نفوذ ميكند، چيز خيلي خطرناكي ميشود. اين ديده ميشد؛ خب، جلويش گرفته شد.
10 - جلوگيري از گرايش هاي سکولاريستي
گرايشهاي سكولاريستي - كه متأسفانه باز داشت در بدنهي مجموعهي مديران كشور نفوذ ميكرد - جلويش گرفته شد. نظام انقلابي، بر مبناي دين و بر مبناي اسلام و بر مبناي قرآن شكل گرفته و به همين دليل از حمايت ميليوني اين ملت برخوردار شده و جانهايشان را كف دستشان گرفتهاند و جوانهايشان را به ميدانهاي خطر فرستادهاند؛ آن وقت مسئولان يك چنين نظامي دم از مفاهيم سكولاريستي بزنند؟! «يكي بر سر شاخ و بن ميبريد»؛ يعني خودشان بنشينند و بنا كنند بنِ اينمبنا و قاعده را كلنگ زدن! خيلي چيز خطرناكي بود. خب، الحمدللَّه اينها جلويش گرفته شد.
11 - روحيه تهاجمي در مقابل زورگويان بين المللي
روحيهي تهاجم در مقابلهي با زورگويان بينالمللي. يك وقت هست كه زورگويان بينالمللي ميآيند و ميگويند كه آقا شما فلان كار را كردهايد و ما رفع و رجوع ميكنيم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولي يك وقت هست كه تهاجمش، تهاجم زورگويانه است؛ بهترين دفاع در چنين مواقعي هجوم است. زورگويان بينالمللي، نقاط ضعف زيادي دارند: جنايت ميكنند، فساد ميكنند، به حقوق بشر تجاوز ميكنند، به حقوق ملتها تعدي ميكنند، انسانها را لگدمال ميكنند و همهي كارهاي زشت را انجام ميدهند؛ آخر هم طلبگار همهاند! خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمي و با حالت طلبگاري، گفته و بيان بشود. اينجور نيست كه ما براي تهاجمات سياسي بينالمللي، بخواهيم پاسخ پيدا كنيم. يك وقتي از بنده - سالهاي اوايل - ميپرسيدند كه آقا، شما در مقابل اين حرف چه جوابي داريد؟ ميگفتم ما جواب نداريم؛ ما ادعا داريم و مدعي اينها هستيم؛ در قضيهي زن مدعي هستيم؛ در قضيهي حقوق بشر مدعي هستيم؛ در قضاياي حقوق اساسي انسانها مدعي هستيم. ما مدعي اينها هستيم؛ ما در مقام پاسخگويي نيستيم. چرا بايد سوال بكنند تا كسي مجبور باشد پاسخ بدهد؟ آنها بيجا ميكنند سؤال و ادعا ميكنند. اين روحيه، روحيهي خوبي است؛ روحيهي انقلاب اين است؛ اين است كه حقيقت را روشن و درخشان ميكند.
12 - عدم انفعال در برابر استکبار
يك خصوصيت ديگر هم كه باز جاي ذكر دارد، اين است كه اين دولت در برابر زيادهخواهيهاي استكبار، دچار انفعال نشد؛ اين بهنظر من خيلي مهم است كه در تعامل با دنيا، انسان جاي خودش را بداند، خواست خودش را بداند، نيرو و قدرت خودش را بداند و بداند كه بايد چهكار كند. امروز دنيا يك ميدان بي دردسر آرامِ بيرقيبي نيست كه انسان بگويد: خب، ما هم منافعي داريم، دنبال منافعمان آرام آرام راه ميافتيم و ميرويم! نه، دنيا اينطور نيست. البته هميشه همينجور بوده؛ امروز با ارتباطات نزديكي كه بين افراد بشر هست، اين تشديد شده. دنيا جاي تعارض، جاي كارشكني و جاي تعرض زورمندهاست به كساني كه زور ندارند يا كم زور دارند؛ به معناي واقعي، يك قانون جنگل در فضاي سياسي دنيا حاكم است. اين كارهايي كه الان دولتهاي مستكبر و در رأسشان امريكا انجام ميدهند، منطق عقلائي و عقلاني و سياسي و بينالمللپسند دنبالش نيست؛ منطق زور دنبالش است. ميگويد: چون ميتوانيم، پس ميكنيم! منطق، منطق زور است. در يك چنين دنيايي اگر انسان تسليم شد و از خودش وادادگي نشان داد و بر سر مواضعش ايستادگي نكرد و از توان خودش در مقابله و مواجهه استفاده نكرد، قطعاً ضرر خواهد ديد. در چنين دنيايي كسي رحم به كسي نميكند! اين ايستادگي در مقابل زيادهخواهي استكبار و احساس عزتي كه در اين ميدان ميشود، بهنظر من يكي از خصوصيات اين دولت است. اينها خصوصياتي است كه بحمدالله هست.
در زمينهي ارتقاء جايگاه كشور در عرصهي سياست خارجي و مسائل بينالمللي هم همين جور است. امروز در عرصهي سياست خارجي، ثقل و وزنهي كشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثيرگذاريم؛ اينها مهم است. در حوادثي هم كه پيش آمده، ما تأثيرگذار بودهايم - كه آن، داستان جداگانهاي دارد - به نظر ما آن هم خيلي مهم است.
13 - اعاده عزت ملي
مسئلهي اعادهي عزت ملي و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زيادهطلبي سياستهاي ديگران و ترك شرمندگي در مقابل غرب و غربزدگي را هم انسان در اين دولت احساس ميكند؛ عزت ملي و استقلال حقيقي و معنوي از اينجا حاصل ميشود. استقلال به اين نيست كه انسان شعار استقلال بدهد يا حتي مثلاً در زمينههاي اقتصادي هم به يك رشد بالايي دست پيدا كند؛ نه، استقلال اين است كه يك ملت به هويت خود و به عزت خود معتقد و براي او اهميت قائل باشد، براي حفظ او تلاش و كار كند و در مقابل متعرضين و مستهزئين، شرمندهي اظهارات و جايگاه خود نباشد.
14 - ساده زيستي
«سادهزيستي و مردمگرايي» شاخصهي ديگري است كه بحمدالله داريد.
15 - سفرهاي استاني(ارتباط با مردم)
در رساندن خدمت به افراد محروم جامعه و عدالت، به اعتقاد اين مسئلهي سفرهاي استاني خيلي مهم است. اين كاري كه آقايان بر دوش گرفتيد و راه افتاديد و رفتيد و همهجاي كشور را زير پا گذاشتيد و با مردم تماس گرفتيد و از نزديك درد دلهاي مردم را - كه از زبان مسؤولينشان، ائمهي جمعهشان و افراد شاخصشان گفته ميشود - شنيديد، خيلي بهنظر من خوب است. بنده خودم سالهاست در مسائل اجرائي و غير اجرائي اين كشور هستم؛ اما وقتي به يك منطقهاي مسافرت ميكنم و برميگردم، معلومات من نسبت به آن منطقه چند برابر معلوماتي ميشود كه انسان از روي كاغذ و در گزارشها و بهطور كلي ميبيند. رفتن به سفر و مواجه شدن با واقعيتهاي زندگي مردم، خيلي چيز مهمي است. چطور ممكن است كسي اين را انكار كند يا دربارهاش ترديد كند يا در فائده و سود او تشكيك كند؟ اين خيلي كار مهمي است. اين كار را شماها داريد انجام ميدهيد. البته زحمت هم دارد؛ زحمتش را هم قبول ميكنيد.
ضعفها:
1. تعامل با دیگر قوا
مسئلهى همكارى قوا را حل كنيد... شما كه قوهى مجريه هستيد و اينجا حضور داريد، به شما بايد سفارش كنم. هرچه ميتوانيد، در آن جاهائى كه ميشود كوتاه آمد، كوتاه بيائيد؛ چه اشكالى دارد؟ آنجائى كه ميشود تبيين كرد، تبيين كنيد. آنجائى كه ميشود با ايجاد ارتباطات دوستانه، مسئله را حل كرد، اينجورى حل كنيد.( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
مسئلهى وحدت و انسجام ملى هم به نظر من چيز خيلى مهمى است؛ كه ما حالا اينقدر اين قضيه را تكرار كرديم كه كأنه الفاظ دارد خاصيتهاى خودش را در افادهى معنا از دست ميدهد! ما بايد همه يك حرف بزنيم. مسئولين بايد جهتگيرىها را دقيق و منطبق بر يكديگر قرار بدهند؛ اين به عهدهى همه است. تقصيرها را هم گردن يكديگر نيندازيم.... اينكه بگوئيم آقا ما ميخواهيم فلان كار را بكنيم، نميگذارند؛ يا فلان كار را كرديم، جلويش را گرفتند؛ يا فلان تصميم را گرفتيم، اقدام نكردند، انجام ندادند - كه قواى مختلف و بخشهاى مختلف به همديگر بگويند - اين را كسى قبول نميكند... ما نبايد تعامل قوا با يكديگر را دستكم بگيريم. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2شهریور91)
2. پیگیری مصوبات و وعده ها
يكى مسألهى پيگيرى مصوبات است؛ بخصوص مصوبات سفرها و وعدههايى كه داده ميشود. شما به جايى مسافرت ميكنيد؛ مثلاً گفته ميشود دولت صد يا دويست مصوبه براى آنجا داشت؛ بايد به طور جد دنبال كنيد كه اينها تحقق پيدا بكند... اگر نميشود، همان وعدهاى كه دادهايد، صاف بيائيد به مردم بگوئيد نميشود.( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
البته طبيعى است كه شما ميخواهيد آنچه را كه ميگوئيد، بتوانيد عمل كنيد - در اين شكى نيست - اما روى اين اهتمام داشته باشيد كه هر آنچه به عنوان يك وعده از شما صادر ميشود، مردم در موعد معين ببينند كه آن وعده تحقق پيدا كرد. اگر از صد تا كارى كه شما ميگوئيد، نودتايش را انجام بدهيد، ده تايش انجام نگيرد، همين در ذهن مردم يك اختلالى ايجاد خواهد كرد. آنچه را كه آدم احتمال ميدهد انجام نشود، به صورت احتمال بگويد، به صورت قطع و يقين نگويد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2شهریور91)
3. غرور، نصیحت علمای دینی را بپذیرید
در چالهى غرور نيفتيد كه بيرون آمدن از اين چاله خيلى دشوار است و كمك الهى را لازم دارد.( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛4 شهریور86)
مفتخر باشيد به رأى مردم، مستظهر باشيد به رأى مردم؛ اما مغرور نشويد، كه اگر خداى نكرده غرور به سراغ ماها آمد، آن وقت انحرافها و انحطاطهاى گوناگونى را در پيش پاى خودمان خواهيم ديد. مراقب باشيد؛ اين از آن دامهاى بزرگ شيطان است. معمولاً بعد از پيروزىهاى بزرگ، خطرهاى بزرگ وجود دارد... سياسيونى كه در مساند قدرت نشستهاند، از اين پيروزى بزرگى (رای 25 میلیونی مردم) كه در عرصهى سياسى برايشان پيدا شد، بر اثر اين حادثه مغرور نشوند: «و ما رميت اذ رميت و لكنّ اللَّه رمى» ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
نصيحت علماى دينى را قدر بدانيد، مغتنم بشماريد. گاهى علماى دين، بزرگان دين، مراجع حتّى، نصايحى ميكنند، دربارهى مسائلى توصيههائى ميكنند؛ اين را مغتنم بشمريد؛ اينها را حمل بر محبت و علاقهمندى بكنيد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
4. کوتاهی در قبال سند چشم انداز
نكتهى بعدى توجه دائم به سند چشمانداز است. اين سند چشمانداز، مسئلهى مهمى است. نبايد هم تصور شود كه اين سند يا سياستهاى كلى را كسانى نشستهاند و دارند تنظيم ميكنند؛ نه. درست است كه اينها يك فرايندى دارد و از يك جاهايى شروع ميشود؛ ليكن آن كسى كه در اين زمينه كار و فكر ميكند و تصميم مىگيرد، خودِ رهبرى است؛ اين سياستها، سياستهاى رهبرى است. اينها چيزهايى است كه با توجه به همهى جوانب ملاحظه شده و اين سند چشمانداز درآمده است و بر اساس سياستهاى كلىاى كه در اين مدت وجود داشته، اعلام شده است. اينها بايد در برنامهها رعايت شود و نبايد تخلف شود.( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛ 6 شهریور85)
در گزارش آقاى رئيسجمهور يك جملهى كوتاهى گفته شد و اسم سند چشمانداز آمد؛ لكن اين كافى نيست. سند چشمانداز، يك مسألهى فرادولتى است؛ مال اين دولت و آن دولت و اين سياست و آن سياست و اين جريان و آن جريان نيست؛ محصول يك كار فشرده و متراكم است؛ كارِ كارشناسى شده است؛ و درست هم هست. اين سند، در واقع برنامهى كلان بيستسالهى ماست و يك سند به معناى حقيقى كلمه است. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛4 شهریور86)
5. رعایت قوانین
يكى مسألهى رعايت قوانين است. قانون را اهميت بدهيد. قانون - وقتى كه با ساز و كار قانون اساسى پيش رفت - حتميت و جزميت پيدا ميكند. ممكن است همان مجلس يا دولت يا ديگران مقدماتى فراهم كنند كه آن قانون عوض بشود - با طرحهايى كه در مجلس مىآيد، با لوايحى كه دولت ميدهد، با تصميمسازيهايى كه در بخشهاى مختلف انجام ميگيرد - عيبى ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامى كه قانون، قانون است، حتماً بايستى به آن عمل بشود و به آن اهميت داده بشود. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
دولت به قانون اهميت بدهد. بله اينى كه آقاى رئيس جمهور گفتند كه همه بايد قانون را رعايت كنند، بله مسلم است؛ مجلس، قوهى قضائيه، دستگاههاى گوناگون، بايد قانون را رعايت كنند؛ به آنها هم ما توصيهى اين را ميكنيم، به شما هم توصيه ميكنيم. قانون را دقيق رعايت كنيد. خوب، حالا بعضى از منتقدين دولت گفتند كه دولت قانون را رعايت نميكند. آقاى رئيس جمهور هم در جواب گفتند كه نه، اين دولت قانونگراترين دولتهاست. اين، دو تا ادعا شد؛ دو طرف قضيه. باز من اين جا كار ندارم كه كدام طرف ترجيح دارد، كدام طرف ترجيح ندارد. من ميخواهم به شما عنوان مسئولين مجريهى كشور سفارش اكيد بكنم كه به قانون اهميت بدهيد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
6. کار کارشناسی
همه به كار كارشناسى احتياج داريم. كار بدون كارشناسى، ابتر و عقيم و خنثى خواهد بود. اين حرف موجب نشود كه ما به كار كارشناسى بىاعتنايى كنيم. كارشناسان صادق و خوب در دستگاهها و مجموعهى ظرفيت عظيم انسانى كشور هستند؛ حتماً از نظر كارشناسى اين افراد صادق و مؤمن استفاده كنيد. كار بدون كارشناسى نبايد انجام بگيرد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور85)
مىخواهم تأكيد كنم بر اينكه كار كارشناسى را حقيقتاً جدى بگيريد؛ بخصوص در كارهاى مبنايى و بنيانى، مثل مسألهى برنامهريزى و بودجهنويسى، يا مسألهى شوراها و امثال اينها؛ اينها كارهاى بنيانى و ماندگار است؛ يعنى بايد بماند.(که نماند) اگر كارِ كارشناسى عميقِ دقيقِ همهجانبهى متبحرانهاى انجام گرفت، اين كار ماندگار خواهد شد؛ والّا اگر چنانچه گوشهى كارشناسىاش سائيده بود، زحمات شما به هدر خواهد رفت. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛4 شهریور86)
7. عدالت همراه عقلانیت و معنویت باشد
اگر بخواهيم عدالت به معناى حقيقىِ خودش در جامعه تحقق پيدا كند، با دو مفهوم ديگر بشدت در هم تنيده است؛ يكى مفهوم عقلانيت است؛ ديگر معنويت. اگر عدالت از عقلانيت و معنويت جدا شد، ديگر عدالتى كه شما دنبالش هستيد، نخواهد بود؛ اصلاً عدالت نخواهد بود. عقلانيت بهخاطر اين است كه اگر عقل و خرد در تشخيص مصاديق عدالت بهكار گرفته نشود، انسان به گمراهى و اشتباه دچار مىشود؛ خيال مىكند چيزهايى عدالت است، در حالىكه نيست؛ و چيزهايى را هم كه عدالت است، گاهى نمىبيند. بنابراين عقلانيت و محاسبه، يكى از شرايط لازمِ رسيدن به عدالت است.
عقلانيت و محاسبه كه مىگوييم، فوراً به ذهن نيايد كه عقلانيت و محاسبه به معناى محافظهكارى، عقلگرايى و تابع عقل بودن است. عاقل بودن و خرد را به كار گرفتن با محافظهكارى فرق دارد. محافظه كار، طرفدار وضع موجود است؛ از هر تحولى بيمناك است؛ هرگونه تغيير و تحولى را برنمىتابد و از تحول و دگرگونى مىترسد؛ اما عقلانيت اينطور نيست؛... اگر عدالت را از معنويت جدا كنيم - يعنى عدالتى كه با معنويت همراه نباشد - اين هم عدالت نخواهد بود. عدالتى كه همراه با معنويت و توجه به آفاق معنوىِ عالم وجود و كائنات نباشد، به رياكارى و دروغ و انحراف و ظاهرسازى و تصنع تبديل خواهد شد؛ ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛8شهریور84)
در عدالت، هم عقلانيت بايستى مورد توجه باشد، هم معنويت. اين را ما قبلاً هم عرض كردهايم. اگر معنويت با عدالت همراه نباشد، عدالت ميشود يك شعار توخالى. خيلىها حرف عدالت را ميزنند، اما چون معنويت و آن نگاه معنوى نيست، بيشتر جنبهى سياسى و شكلى پيدا ميكند. دوم، عقلانيت. اگر عقلانيت در عدالت نباشد، گاهى اوقات عدالت به ضد خودش تبديل ميشود؛ اگر درست در باب عدالت محاسبه نباشد. خيلى از كارها را گاهى بعضى از اين گروههاى تند و افراطى توى اين كشور به عنوان عدالت كردهاند، كه ضد عدالت شده. اتفاقاً حالا همان تندىهاى آن حضرات موجب شده كه خود آنها صد و هشتاد درجه گرايشهايشان عوض بشود! جور ديگرى حرف بزنند، جور ديگرى فكر كنند، جور ديگرى عمل بكنند. بنابراين در عدالت، عقلانيت شرط اول است؛ اين هم توصيهى دوم. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
8. تعیین اولویت های کاری
اولويتهاى كارى را مشخص كنيد؛ معنايش اين نيست كه به كارهاى غيراولى نپردازيد؛ نه، چند نقطهى برجسته را كه ميتواند در بخشهاى ديگر اثر بگذارد و حالت سرفصل و چهارراه به خود ميگيرد، اينها را مشخص كنيد - چه در زمينههاى اقتصادى، چه در زمينههاى فرهنگى و چه در بقيهى زمينههايى كه موجود است - و به طور مداوم روى آنها تكيه كنيد؛ اگر امر دائر شد بين آنها و غير آنها، آنها را مقدّم بداريد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور85)
يكى از ضعفها اين است كه ما در كارها اولويتها را نبينيم. يكى از آقايان اشاره كردند - كه اشارهى درستى است - به اين كه طرحهاى نيمهتمام را بايد دنبال كنيم. اين خيلى خوب است؛ اين كار، كار لازمى است؛ من هميشه تأكيدم بر اين است؛ منتها مشخص كنيد، يك مجموعهى كارى درست كنيد، بنشينند واقعاً طرحهاى نيمهتمام را - حالا يك رقمى هم ذكر كردند كه فلان تعداد طرحهاى نيمهتمام داريم - اولويتبندى كنند؛( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
9. استقلال وزرا رعایت شود
نظارت رئيسجمهور نسبت به وزرا، با استقلال وزرا در كارشان نبايد تنافى پيدا كند. چون وزرا مسئوليت قانونى دارند و از مجلس رأى اعتماد گرفتهاند و بايد استقلال داشته باشند. ليكن اين نظارت حتى در مورد وزرا هم وجود دارد. استقلال عمل آنها محفوظ، اما نظارت رئيسجمهور هم با شدت تمام بايستى انجام بگيرد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
وزرا اختياراتى دارند، بايد هم به آنها اعتماد كرد. بايد به كسانى كه در قوهى مجريه در رأس هستند - وزرا - اعتماد كنند و مسئوليتهاى وزرا را بايستى به رسميت بشناسند؛ جورى نباشد كه لوث بشود. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛8 شهریور89)
10. انتقاد پذیری 4 بار
به انتقادها هم توجه كنيد؛ البته ... انتقاد با تخريب فرق دارد. متأسفانه خيليها تخريب ميكنند، ولى اسمش را ميگذارند انتقاد. آن جايى كه واقعاً انتقاد است و كسانى با نظر خيرخواهانه، نقاط مثبتِ كارى را توجه ميكنند و نقاط اشكالش را هم ذكر ميكنند، اينها را با سعهى صدر گوش بدهيد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
براى شنيدن نقد، سينهى گشاده و روى باز و گوش شنوا داشته باشيد. هيچ ضرر نميكنيد از اينكه از شما انتقاد كنند. البته اين انتقادهائى كه ميشود، همه يك جور نيست. بعضىها به قصد اصلاح نيست، بلكه به قصد تخريب است؛ داريم مىبينيم ديگر؛... ليكن در كنار اينها، نقد هم وجود دارد؛ نقدهاى مصلحانه، خيرخواهانه. گاهى از سوى دوستان شماست، گاهى حتّى از سوى كسانى است كه دوست شما و طرفدار شما هم نيستند؛... اين چند سال، خيلى اهانتها به شما شد، كينهتوزى شد، اهانت شد. اينها را تحمل كرديد. اين تحملها هم پيش خداى متعال اجر دارد. ليكن اين موجب نشود كه حالا ما سينهمان تنگ بشود، بگوئيم ما ديگر انتقاد را گوش نميكنيم، يا اگر كسى اندك انتقادى در فلان گوشه از ما كرد، اين را حمل بر دشمنى بكنيم؛ نه، نخير؛ انتقاد را گوش كنيم؛ انتقاد خوب است. همين طور كه گفته شده، اين يك هديهاى است كه به انسان داده ميشود؛ نقدهاى غير مغرضانهى بخصوص برخى نخبگان .( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
يك جاهائى هم ممكن است انتقاد وارد باشد؛ بنابراين انتقادپذيرى را در خودتان نهادينه كنيد. بايد جورى باشد كه مسئولين دولتى انتقادپذيرى را در نفس خودشان پذيرا باشند. البته اين كار، سخت هم هست، اما بايد با سعهى صدر برخورد كرد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛8 شهریور89)
البته در برخورد با انتقادهائى كه احياناً در رسانهها و روزنامهها يا بعضى از مراكز قانونى نسبت به دولت انجام ميگيرد، دو جور رويكرد ميشود داشت: يك رويكردِ توجيه و تبيين كننده است، اين خوب است؛ يك رويكردِ مخاصمه است، اين خوب نيست. اينجور نباشد كه شما بگوئيد چون به دولت حمله ميكنند، چون انتقاد مغرضانه ميكنند، پس ما هم بايستى اينجورى برخورد كنيم؛ نه، تبيين كنيد. بله، تبيين كار لازمى است. راه تبيين هم همين است كه در جلسات عمومى با مردم، بيان كنيد، روشن كنيد؛ سؤالات را مطرح كنند، شما جواب بدهيد، اينها تبيين ميشود؛ در رسانهها هم پخش شود. اگر چنانچه تبيينِ خوب انجام بگيرد، غرضورزىِ غرضورزان به جائى نخواهد رسيد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
11 . بی توجهی به مقوله فرهنگ 7 بار
از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. الان در گزارش آقاى رئيسجمهور، اصلاً اسمى از فرهنگ نيامد؛ يا در اولويتبنديها اين اولويت فداى اولويتهاى ديگر شد و آنها تقدم پيدا كرد كه در كوتاهى وقت، بيان بشود! اين مظلوميت است ديگر... از جملهى كارهايى كه مسؤولين فرهنگى دولت خيلى بايد به آن بپردازند و واقعاً يك دقيقه را در آن فروگذار نكنند، اين است كه به فرهنگ عمومى جامعه و ابزارها و وسائل فرهنگى، جهت ارزشى بدهند. چون تلاش زيادى شده تا جريانهاى فرهنگى و عاملهاى فرهنگى - هنر و ادبيات و شعر و سينما و بقيه - در جهت غير ارزشى حركت كنند و راه بيفتند. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛4 شهریور86)
يكى هم توجه به مقولهى فرهنگ است كه خيلى مهم است... همان طور كه بارها گفتيم مثل هوايى است كه انسان در آن تنفس ميكند. همه - بزرگ، كوچك، بالا، پائين، قشرهاى مختلف، مسئول، غيرمسئول - در فضا تنفس ميكنند. اين فضا را درست كنيد، تا همه سالم تنفس كنند. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
تكليف اين را روشن كنيم. يك وقت هست كه يك دستگاهى به امور فرهنگى بىاعتناء است، يك وقت نه، يك دستگاهى اعتناء و اهتمام به امور فرهنگى دارد، ليكن هدفگذارىهاى فرهنگىاش دچار اختلال يا دچار خدشه است. اين هدفگذارىها خيلى مهم است؛ از اين نبايستى غفلت كرد. ما چه ميخواهيم بكنيم با اخلاق مردم، با فرهنگ مردم؟ آيا ما به عنوان دولت اسلامى ميتوانيم هدايتِ فرهنگى جامعهى خودمان را رها كنيم؟ قطعاً نه، جزو وظائف ماست. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
يكى دو سال پيش كه همين مجموعه اينجا حضور داشتيد، من راجع به مسئلهى فرهنگى از دستگاه دولتى يك گلهاى كردم. حالا خوشبختانه انسان احساس ميكند كه در دولت به كار فرهنگى اهتمام ورزيده ميشود. بودجههاى فرهنگىِ بزرگ و كلان و در واقع كارهاى گوناگون و تكرار مسائل فرهنگى و اينها خوب است؛ انسان اين اهتمام را مشاهده ميكند، خرسند ميشود؛ منتها اوائل امسال بود يا پارسال بود - يادم نيست - كه وقتى راجع به همين بودجهى فرهنگى صحبت شد، به آقاى رئيس جمهور گفتم كه من وقتى شنيدم شما اين رقم كلانِ سنگينِ فرهنگى را تصويب كرديد، از نحوهى مصرف و جذب آن نگران شدم؛ با اينكه قاعدتاً آدم بايد خوشحال بشود وقتى كه بودجهى فرهنگى زياد ميشود. مديران ما دوست دارند كه بودجهاى كه به آنها داده ميشود، جذب كنند؛ چون ميدانند كه اگر امسال جذب نكردند، سال ديگر خبرى نيست؛ لذا ناچارند جذب كنند. خوب، جذب بودجهى فرهنگى در جاى مناسب، خيلى كار سختى است؛ كار آسانى نيست. كار فرهنگى مثل ساختوساز نيست كه آدم بگويد خيلى خوب، اين زمين، اين هم مصالح، حالا برويد بسازيد. كار فرهنگى مصالحش خيلى سخت گير مىآيد؛ معمار و استادكارش خيلى دشوار به دست مىآيد. لذاست كه به نظر من توى كار فرهنگى يك مقدارى بايستى اهتمام ورزيد. اولاً ببينيم ما چه قلم از قلمهاى كار فرهنگى را اهميت ميدهيم. در بعضى از آن دورههاى قبل - كه حالا نميخواهيم خيلى مشخص كنيم و اسم بياوريم، ليكن چارهاى هم نيست؛ انسان براى مقايسه مجبور است بگويد - ميخواستند كار فرهنگى بكنند، گفتند بودجهى فرهنگى؛ بنا كردند كاروانسراهاى شاه عباسىِ بين راه را به عنوان كار فرهنگى، آباد كردن! بله، آباد كردن كاروانسراى شاه عباسى چيز خوبى است، اثر باستانى هم هست؛ اما آيا كار اولويتدار فرهنگى ما همين است؟ ما كه اينجور در مواجههى با فشار عظيم تبليغات جهانى قرار داريم؛ سياست در خدمت فرهنگ است، اقتصاد در خدمت فرهنگ است، هنر در خدمت فرهنگ است، براى فشار آوردن به فرهنگ داخلى ملت ما. آنها ميدانند كه اگر فرهنگ را عوض كردند، ديگر مبارزهاى باقى نميماند. اگر مبارزهى با استكبار هست، اگر ميل به ايستادگى و مقابلهى با دخالت اجنبى هست، به خاطر فرهنگ است. انسان يك فرهنگى دارد، همين فرهنگ را بيايند عوض كنند، همه چيز ميشود مال خودشان؛ لذا همهى فشار روى فرهنگ است. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛8 شهریور89)
در زمينههاى فرهنگى، دنبال كارهاى تشريفاتى و ويترينى نباشيد. نمايش دادن كار فرهنگى، نه اينكه فايدهاى ندارد؛ ضرر هم دارد. در زمينهى فرهنگ بايد دنبال كارهاى محتوائى و اصيل و واقعى رفت، كه امروز نياز عمدهى كشور هم اين است. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛8 شهریور89)
آنچه كه من لازم ميدانم به دوستان دولت توصيه كنم، اين است كه مسئلهى فرهنگ را خيلى جدى بگيريد. اگر چنانچه ما كارهاى اقتصادى را - همچنان كه در برنامه هست و آرزوهاى ما متوجه به آن است - انجام بدهيم، اما در زمينهى كار فرهنگى عقب بمانيم، بدانيد كشور لطمه خواهد ديد. دشمنان ما يكى از چشمههاى دشمنىشان كار اقتصادى است؛ يك چشمهى مهم ديگر، كار فرهنگى است. البته نه وقت و نه ظرفيت جلسه اجازه نميدهد كه انسان در اين زمينه وارد بشود؛ ليكن فىالجمله دوستان توجه داشته باشند كه كار فرهنگ، كار بسيار مهمى است؛ با ملاحظهى جهتگيرىهاى انقلابى و اسلامى. در زمينهى فرهنگ، دچار رودربايستى نشويد. در همهى شعبههاى فرهنگى - چه در موضوع كتاب، چه در كارهاى هنرى، چه در مؤسسات فرهنگى - جهتگيرىها را انقلابى و اسلامى قرار بدهيد. اولويتها را در اينجا هم ملاحظه كنيد، چون منابع بالاخره محدود است. البته مصوبهى دولت در زمينهى بودجهى فرهنگى، مصوبهى خوبى است؛ اگرچه حالا شنيدم كه خيلى از مبالغ اين مصوبه تخصيص داده نشده.( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
در زمينهى فرهنگ فرصت نشد آقايان گزارشى بدهند. من يك جمله عرض بكنم: به كارهاى سطحى نبايد اكتفاء كرد. به كارهاى عميقتر، كارهاى بنيانىتر، كارهائى كه از يكىشان دهها كار صادر ميشود و نشئت ميگيرد، توجه كنيد. من يك وقتى نسخهاى از آن كارهاى عميقِ لازم را به آقاى رئيسجمهور دادم؛ همانها بايد دنبال شود و بايد دنبال ميشد!! در باب فرهنگ بايد بشدت مراقبت شود كه ما به «فرهنگ مهاجم» كمك نكنيم. فرهنگ مهاجم خطرناك است. اگر ما فرهنگ عمومى كشور و فرهنگى كه نخبگان و مردم و قشرهاى گوناگون را به سمت يك هدفى هدايت ميكند، نتوانيم از آسيب دشمن محفوظ بداريم، كار خيلى مشكل خواهد شد؛ هرچه هم شما تصميم بگيريد، اينها مىآيند خرابش ميكنند و جور ديگرى منعكس خواهد شد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2شهریور91)
12. بهانه دادن دست دیگران
يك توصيهى ديگر اين است كه بهانه هم دست ديگران ندهيد. من مىبينم متأسفانه گاهى بهانههايى هم از طرف خودِ شما داده ميشود كه اين را هم بايستى توجه كنيد كه بهانه هم دست ديگران ندهيد ... خلاصه اينكه مواظب باشيد، مراقبت كنيد؛ «اتّقوا من مواضع التّهم»؛ براى خودتان و براى دولت مسئله درست نكنيد و براى جنجالآفرينىها - كه كسانى دنبالش هستند - بهانه ندهيد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
مسئلهى ديگرى هم كه باز مطرح ميشود و من به طور كلى عرض ميكنم، اين است: با اين همه كارى كه دولت دارد، سعى كنيد دچار حاشيهسازىهاى مسئلهدار نشويد. دولت دارد كار ميكند، تلاش ميكند، ميدان هم براى كار بحمداللَّه هست، نياز هم به كار هست. خب، يك ميدان كارى وجود دارد، نياز فراوانى هم وجود دارد، دولت هم نشان داده كه اهل خطرپذيرى و وارد شدن در ميدانهاى كار و با همهى وجود كار كردن و وارد ميدان شدن است؛ خيلى خوب، با اين اوضاع و احوال، واقعاً شايسته و سزاوار نيست كه حواشىاى به وجود بيايد؛ حالا چه حواشىاى كه خود شما گاهى اوقات بىتوجه به وجود مىآوريد، چه آنهائى كه ديگران به وجود مىآورند و شما هم تسليم آنها ميشويد؛ از اين حواشى بايد پرهيز كرد. نگذاريد در فضاى كشور، در فضاى بين دولت و مردم، درگيرىها و دلهرههائى به وجود بيايد كه شماها را از كار باز بدارد... مسائل گوناگونى مطرح ميشود. توصيهى من اين است كه در زمينهى علاقهى به ايران، علاقهى به كشور و گرايش به ايران، چند نكته را توجه داشته باشيد... روى ايرانِ بعد از اسلام تكيه شود. افتخاراتى كه ايرانِ دورهى اسلامى دارد، در هيچ دورهى ديگرى از دورههاى تاريخىِ ما اين افتخارات وجود ندارد؛ من اين را با استدلال به شما عرض ميكنم و اين قابل اثبات است. گسترش كشور، پيروزىهاى بزرگ نظامى كشور، پيشرفتهاى عظيم علمى كشور در زمينههاى گوناگون، همهاش مال دورههاى بعد از اسلام است. نه اينكه قبل از اسلام از اين چيزها ندارد؛ چرا، اما نسبت به دورهى اسلامى، آنها ناقص است، كم است. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
13. تعامل با نخبگان 8بار
نكتهى بعدى، تعامل با نخبگان همفكر و بااخلاص است. آقاى رئيسجمهور اشاره كردند در سرتاسر كشور نخبگان زيادى هستند - در تهران هم خيلى هستند، در جاهاى ديگر هم هستند - بايد با اينها تعامل كنيم. البته نشست و برخاست با نخبگان در سفرها خوب است؛ ليكن اين كافى نيست، بيش از اين لازم است. اصلاً نبايد خود را از تعامل با اينها و استفادهى از وجود اينها محروم كرد؛ همچنان كه از ظرفيت مديريتى كشور نبايد غافل شد. ما الان در طول اين سالهاى متمادى، بالأخره افراد زيادى داشتهايم كه در اين چرخهى مديريتى كشور ورز خوردهاند؛ اين ورز خوردن نيروها و ورزيده شدن آنها خيلى چيز باارزشى است. اين ظرفيتى است و از اين ظرفيت بايد استفاده كرد. در هر ردهاى از مسئوليتها كه ميتوانيد اعتماد كنيد، حتماً از اين مديريتها استفاده كنيد؛ اينها به درد بخورند. البته يك وقتى آدمى است كه عناد و دشمنى دارد، بناى بر اخلال و كارشكنى دارد، خوب، بديهى است كه از او نميتوان استفاده كرد. اما وقتى يك مدير شايسته و آدم بااخلاصى است و به كشور و اهداف كلان نظام و اينها علاقهمند هم است، از اين ظرفيت مديريتى حتماً استفاده كنيد. اينها به تدريج جمع شدهاند و نبايد آسان از دست داد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور85)
از نخبگان استفاده كنيد. نخبگان كشور زيادند و در اين جمع و جمعهاى مرتبط با اين جمع هم منحصر نمىشوند. ما انصافاً آدمهاى نخبه در كشور كم نداريم؛ در دانشگاهها هستند، در محيطهاى كارى و تحقيقاتى هستند. گاهى كه انسان با افراد نخبه برخورد مىكند، مىفهمد كه همه هم آماده و مشتاقند و دلشان مىخواهد كمك كنند؛ جويا و خواهان اينها باشيد. البته اين بايد در عمل نشان داده بشود تا نخبگان بيايند و خودشان را عرضه كنند كه يك مسئلهى مهمى است. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛4 شهریور86)
مسألهى بعدى، تعامل نظاممند با نخبگان و اهل نظر - حتى مخالفين - است؛ با اينها هم بايد تعامل كرد. نخبگان جامعه را نبايد فراموش كرد. من اعتقادم اين است كه بر طبق فرمايش مولاى متقيان، آن جايى كه بين خواست نخبگان و خواست مردم - عامهى مردم - تعارض وجود دارد، خواست عامهى مردم مقدم است؛ اين همانى است كه در نامهى معروف حضرت و فرمان معروف حضرت به مالك اشتر، به اين معنا تصريح شده؛ اما هميشه از اين قبيل نيست. گاهى نخبگان نظرات اصلاحىاى دارند كه بايستى از اينها استفاده كرد. يعنى همچنانى كه گفته ميشود كه «همه چيز را همگان دانند»، «همه كار را هم همگان توانند»؛ واقعش اين جورى است. از نظرات و از نيرو و از كار همهى نيروها استفاده بشود. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
بعضى از نخبگان دانشگاهها مردمان خيرخواهى هستند؛ ما مىبينيم. به بنده گاهى نامههائى مينويسند، من هم بحمداللَّه توفيق دارم، خيلى از اين نامههائى كه نخبگان و فرزانگان حوزه و دانشگاه به من مينويسند، نگاه ميكنم و خودم ميخوانم. ... انتقاد دارند؛ به بنده، به شما، به فلان كار، به فلان اقدام، به فلان تصميم. ممكن است ايراد داشته باشند، اعتراض داشته باشند. ممكن است آن اعتراض به نظر ما وارد هم نباشد. ... اما يك جا هم در خلال حرفها انسان مىبيند كه نه، يك نكتهى روشنى، يك حرف خوبى هست، انسان استفاده ميكند. اين ذهن فعالِ اين انسان نخبه را، انسان براى خودش نگه دارد. شما وقتى از انتقاد او، از تذكر او استقبال كردى، در واقع ذهن او و فكر او را به عنوان يك پشتوانهاى براى خودتان نگه ميدارى. او احساس ميكند كه ميتواند كمك فكرى براى شما باشد. اين همان راهى است كه ما هميشه گفتيم بين خودتان و نخبگان باز كنيد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛18 شهریور88)
نكتهاى كه من ميخواهم اضافه كنم، اين است كه در ملاقاتهاى متعددى كه من با نخبگان و زبدگان كشور - دانشگاهى، حوزوى - در سطوح مختلف دارم، مكرر از شما مسئولان محترم گله ميكنند كه اينها در بين ما نمىآيند و با ما در اين زمينهها صحبت نميكنند. اين اشكال بر شما وارد است. من چند روز پيش هم در ديدار اساتيد دانشگاه همين را مطرح كردم. آنها بارها به من گفتند، در آن جلسه هم گفتند؛ من هم مطرح كردم. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
اين(برنامه های اقتصادی) را ببريد در مجموعهى نخبگان؛ تشريح كنيد، توجيه كنيد، بيان كنيد. فرض بفرمائيد وزير محترم اقتصاد يا رئيس كل بانك مركزى وقتى كه در جمع بزرگى از دانشگاهيان بروند، ممكن است در بين سؤالاتى كه انجام ميگيرد يا انتقادهائى كه ميشود، احياناً سؤالهاى جهتدار و انتقادهاى داراى علل غير فنى هم وجود داشته باشد؛ باشد، اشكالى ندارد. شما برويد... احياناً ممكن است برخى از انتقادها صورت بگيرد كه براى شما مفيد باشد. يعنى در زمينهى كارهاى زيربنائى، در زمينهى كارهاى اقتصادى، در زمينهى مسائل مربوط به كار و اشتغال و غيره، اين همافزائى به وجود خواهد آمد. به نظر من اين كار، كار لازمى است؛ من توصيهام اين است. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور90)
همهى توان هم بايد به ميدان و به صحنه بيايد. كشور ظرفيتهاى خوبى دارد، توانهاى خوبى دارد؛ هم در درون دولت ظرفيتهاى بالائى هست، هم در بيرون دولت. من مىبينم گاهى اوقات بعضى از مسئولين بخشها، از افرادى كه خارج از تشكيلات دولتند، كمك فكرى ميگيرند؛ اين كار خوبى است؛ اين را توسعه بدهيد، از اين ظرفيت استفاده كنيد. افرادى هستند كه دلسوزانه و با علاقه و شوق حاضرند در كنار دولت باشند و با دولت همكارى كنند؛ از نيروهاى اينها استفاده شود؛ اينها جزو ظرفيتهاى كشورند. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2شهریور91)
14 . شتابزدگی 2 بار
سرعت را با دقت همراه كنيد. سرعت غير از شتابزدگى است؛ شتابزدگى بد است. سرعت وقتى با دقت همراه شد، كار معقول و صحيح است. سرعتِ بدون دقت، مىشود شتابزدگى. مواظب باشيد در تصميمگيريها و نوع كارها، شتابزدگى پيش نيايد و دستپاچهمان نكنند. گاهى اوقات دستپاچه كردنِ مسئولان به مسائل مختلف - گاهى بعضى از نخبگان، بعضى از آحاد مردم و بعضى از مرتبطين، آدم را سر يك كارى دستپاچه مىكنند - آنها را عقب مىاندازد... من تأكيد ميكنم، اين سرعت عملى كه در رفتار دولت مشاهده ميشود، چيز ممدوحى است؛ اما مراقب باشيد اين سرعت عمل، شكل شتابزدگى به خودش نگيرد؛ يعنى هميشه با دقت همراه باشد. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛6 شهریور85)
همين مسئلهى هدفمند كردن يارانهها، واقعاً چيز خيلى مهمى است؛ در دولتهاى قبل هم مطرح بوده - بارها صحبت شده بود و گفته شده بود - منتها پيشرفت نميكرد. يا مشكلاتى كه در قضيهى بانكها و ماليات و بيمه و گمرك و ساير چيزهايى كه در بخشهاى مختلف اين طرح تحول وجود دارد، كارهاى بسيار بزرگ و مهمى است؛ حتماً هم بايد انجام بگيرد. من توصيه ميكنم در اين كار حزم به خرج بدهيد؛ يعنى مطلقاً نگذاريد در اين قضيهى بزرگ، شتابزدگى به وجود بيايد. ... يعنى مراقبت بكنيد كه هيچ عجله و شتابزدگى نباشد. توقف و ترسيدن از ورود در اين ميدان را به هيچ وجه توصيه نميكنم؛ اما نگاه كردنِ جلوى پا، نگاه كردن به چشماندازهاى دوردست و تبعاتى كه ممكن است به وجود بيايد و راه جلوگيرى از آن تبعات را توصيه ميكنم. ( بیانات در دیدار با هیئت دولت؛2 شهریور87)
جمع بندی صحبت حضرت آقا در 1/1/92 ناظر به دو خصوصیت رئیس دولت می باشد:
الف – ضعف مدیریت و ضعف در ظرفیت شخصیت ایشان به عنوان نقطه ضعف
ب - پرداختن به برخی ارزشهای اسلام و انقلاب به عنوان نقطه قوت
3 – بیانات در دیدار كارگران و فعالان بخش تولید كشور
7/2/1392
ما عرض كرديم سلائق مختلف و هر كسى كه احساس ميكند توانائى دارد، بيايد وسط ميدان؛ تودهى مردم و جمعيت عظيمِ دهها ميليونى ملت هم انشاءاللَّه وارد ميدان خواهند شد؛ اما در محاسبه، آن كسانى كه داوطلب ميشوند، اشتباه نكنند؛ بدانند مديريت اجرائى كشور يعنى چه. نه در ارزيابىِ نيازى كه كشور به يك قدرت اجرائى دارد، اشتباه كنند، نه در ارزيابى توانِ خودشان اشتباه كنند. اگر چنانچه ارزيابى درستى انجام دادند، بيايند توى ميدان؛ ملت هم نگاه ميكند، انتخاب ميكند.
نامزد انتخابات اولاً بايد به خدا و به اين انقلاب و به قانون اساسى و به اين مردم ايمان و اعتقاد داشته باشد؛ ثانياً داراى روحيهى مقاوم باشد. اين ملت اهداف بلندى دارد، كارهاى بزرگى دارد، تسليم نيست، كسى نميتواند با اين ملت با زبان زور حرف بزند. كسانى كه در رأس قوهى اجرائى قرار ميگيرند، بايد كسانى باشند كه در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از ميدان خارج نشوند؛ اين يكى از شرطهاى لازم است. ثالثاً انسانهاى با تدبيرى باشند، با حكمت باشند. ما در سياست خارجى گفتيم عزت و حكمت و مصلحت در ادارهى كشور هم همين جور است، در مسائل داخلى هم همين جور است، در اقتصاد هم همين جور است؛ بايد با برنامه، با حكمت، با تدبير، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با يك هندسهى صحيح كارها را مشاهده كنند، نگاه كنند، وارد ميدان شوند.
روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغيير سياستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تكيه كردن بر نظرات غير كارشناسى، مضر است؛ اعتماد كردن به شيوههاى تزريقىِ اقتصادهاى تحميلى شرق و غرب، مضر است. سياستهاى اقتصاد بايد سياستهاى اقتصاد مقاومتى باشد - يك اقتصاد مقاوم - بايد اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ايستادگى كند؛ با تغييرات گوناگون در اين گوشهى دنيا، آن گوشهى دنيا متلاطم نشود؛ اين چيزها لازم است. رئيس جمهورى كه ميخواهد اين كشور بزرگ را اداره كند، اين راه پرافتخار را به كمك مردم و براى مردم طى كند، بايد اينچنين خصوصياتى داشته باشد. رابعاً بايد تهذيب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اينها چيزهاى لازمى است. بنده توصيهام به همهى دولتها هميشه همين بوده است. ميدانيد من از دولتها و از رؤساى جمهور در طول اين سالهاى متمادى همواره حمايت كردم؛ توصيه هم كردم، در موارد متعدد و زيادى از آنها توضيح هم خواستم. تكيه اين بوده است كه براى مردم هزينه درست نكنند، مشكل درست نكنند، دغدغهآفرينى نكنند، مردم را دچار تشويش و نگرانى نكنند؛ البته وعدهى بيخود و بىمبنا هم ندهند، درِ باغ سبزهاى بىمنطق هم باز نكنند؛ منطقى، معقول، منطبق با واقعيت و با توكل به خداى متعال حركت را پيش ببرند؛ انشاءاللَّه در آينده هم بايد همين جور باشد.
4 - بیانات در دیدار كارگران و فعالان بخش تولید كشور
7/2/1392
ما عرض كرديم سلائق مختلف و هر كسى كه احساس ميكند توانائى دارد، بيايد وسط ميدان؛ تودهى مردم و جمعيت عظيمِ دهها ميليونى ملت هم انشاءاللَّه وارد ميدان خواهند شد؛ اما در محاسبه، آن كسانى كه داوطلب ميشوند، اشتباه نكنند؛ بدانند مديريت اجرائى كشور يعنى چه. نه در ارزيابىِ نيازى كه كشور به يك قدرت اجرائى دارد، اشتباه كنند، نه در ارزيابى توانِ خودشان اشتباه كنند. اگر چنانچه ارزيابى درستى انجام دادند، بيايند توى ميدان؛ ملت هم نگاه ميكند، انتخاب ميكند.
نامزد انتخابات اولاً بايد به خدا و به اين انقلاب و به قانون اساسى و به اين مردم ايمان و اعتقاد داشته باشد؛ ثانياً داراى روحيهى مقاوم باشد. اين ملت اهداف بلندى دارد، كارهاى بزرگى دارد، تسليم نيست، كسى نميتواند با اين ملت با زبان زور حرف بزند. كسانى كه در رأس قوهى اجرائى قرار ميگيرند، بايد كسانى باشند كه در مقابل فشارهاى دشمنان مقاوم باشند؛ زود نترسند، زود از ميدان خارج نشوند؛ اين يكى از شرطهاى لازم است. ثالثاً انسانهاى با تدبيرى باشند، با حكمت باشند. ما در سياست خارجى گفتيم عزت و حكمت و مصلحت در ادارهى كشور هم همين جور است، در مسائل داخلى هم همين جور است، در اقتصاد هم همين جور است؛ بايد با برنامه، با حكمت، با تدبير، با نگاه بلندمدت و همهجانبه، با يك هندسهى صحيح كارها را مشاهده كنند، نگاه كنند، وارد ميدان شوند.
روزمرّه فكر كردن در مسائل اقتصادى، مضر است؛ تغيير سياستهاى اقتصادى به طور دائم، مضر است - در همهى بخشها، بخصوص در اقتصاد - تكيه كردن بر نظرات غير كارشناسى، مضر است؛ اعتماد كردن به شيوههاى تزريقىِ اقتصادهاى تحميلى شرق و غرب، مضر است. سياستهاى اقتصاد بايد سياستهاى اقتصاد مقاومتى باشد - يك اقتصاد مقاوم - بايد اقتصادى باشد كه در ساخت درونىِ خود مقاوم باشد، بتواند ايستادگى كند؛ با تغييرات گوناگون در اين گوشهى دنيا، آن گوشهى دنيا متلاطم نشود؛ اين چيزها لازم است. رئيس جمهورى كه ميخواهد اين كشور بزرگ را اداره كند، اين راه پرافتخار را به كمك مردم و براى مردم طى كند، بايد اينچنين خصوصياتى داشته باشد. رابعاً بايد تهذيب اخلاقى داشته باشد؛ نپرداختن به حواشى. اينها چيزهاى لازمى است.
5 - بيانات در ديدار دست اندركاران برگزارى انتخابات
تاریخ : 1392/02/16
كسانى هم كه ميخواهند صلاحيتها را ملاحظه كنند و بر اساس آن تصميمگيرى كنند، همه چيز را در كنار هم بايد ببينند. رئيس جمهور، هم بايد كارى باشد، هم بايد مردمى باشد، هم بايد مقاوم باشد، هم بايد ارزشى باشد، هم بايد باتدبير باشد، هم بايد پابند به قوانين و مقررات باشد - مجرى قانون است - هم بايد درد مردم را احساس كند، هم بايد طبقات مختلف مردم را ببيند؛ اينها خصوصياتى است كه در انتخاب آن كسى كه ما ميخواهيم كليد اجرائى كشور را به او بسپريم، نقش دارد. ما مردم در اين زمينه تصميمگيريم.
دانشگاه امام حسین (ع)
1392/03/06
در انتخابات آن كسى كه ميتواند براى انقلاب، براى كشور، براى آينده، براى عزت ملى، براى باز كردن گره مشكلات، براى ايستادگى قدرتمندانه و عزتمندانه در مقابل جبههى معاندان، و براى الگو كردن جمهورى اسلامى در چشم مستضعفان عالم، بيشتر و بهتر تلاش كند، را ترجیح دهیم.
سیر اجمالی بیانات حضرت آقا درباره شاخص رئیس جمهور انتخابات92
توان و قدرت مدیریت اجرایی 19/10/91
پایبندی به مجموع ارزشهای انقلاب ( نتیجه قوتها) 1/1/92
توان و قدرت مدیریت اجرایی و داشتن ظرفیت شخصی(نتیجه ضعفها) 1/1/92
پایبندی به مجموعه ارزشهای انقلاب+مدیریت اجرایی 7/2/92
پایبندی به مجموعه ارزشهای انقلاب +مدیریت اجرایی 16/2/92
پایبندی به مجموعه ارزشهای انقلاب +مدیریت 6/3/92